موسیقی و سینما

دانیال عبادی به شایعات اطرافش پاسخ میدهد

برای دانیال عبادی ورود به سینما و تبدیل شدن به هنرپیشه نقش اول فیلم‌های سینمایی ساده‌تر از بقیه اتفاق افتاد. بازیگری که در همان اولین تجربه قرار گرفتن مقابل دوربین به عنوان بازیگر اصلی مرد ایفای نقش کرد تا مشخص شود سینما و اتفاق‌هایش را کاملا جدی گرفته است. هرچند در آن دوره خیلی‌ها بر این باور بودند که ممکن است او هم یکی از همان دست بازیگرانی باشد که فقط به دلیل ویژگی‌های ظاهری به سینما آمده اما دانیال عبادی در سؤال و جواب‌های اولین‌ها به ما می‌گوید که این فرضیه تا چه اندازه اشتباه است. او که تجربه نافرجام بازی در سریال «راستش را بگو» را به کارنامه‌اش اضافه کرده، می‌توانست ستاره اول رمضان امسال باشد اما شانس همیشه با آدم‌ها یار نیست.

چرا کم‌کاری؟
بعد از ورود ناگهانی به سینما و با اینکه خیلی مورد استقبال مطبوعات قرار گرفتید به نظر می‌رسید خیلی سریع پیشرفت کنید اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد.
من ترجیح می دهم خط‌مشی ثابتی را برای خودم انتخاب کنم. همین باعث می‌شود بیشتر فکر کنم و وسواس بیشتری به خرج دهم، بدون اینکه بخواهم قضاوتی بکنم. خیلی دیگر از دوستان من که برایشان احترام هم قائل هستم هر فیلمی که به آنها پیشنهاد داده می‌شود را قبول می‌کنند، شاید برای آنها اهمیت نداشته باشد که فیلمنامه و عوامل چگونه باشد، برایشان مهم نباشد عوامل کار چه کسانی هستند اما در همه این سال‌ها این مسئله برای من اهمیت داشت و شاید همین مسئله باعث کم‌کاری‌ام می‌شد.

می‌خواستم سینما را کنار بگذارم

زندگی ایده آل : ولی دانیال عبادی طوری مطرح شد که فکر می‌کردیم یک ستاره دیگر متولد شده است. اتفاقی که رخ نداد!
بعد از فیلم «امشب شب مهتابه» یک سال و نیم بازی نکردم چون دانشجو بودم و باید درسم را ادامه می‌دادم. بعد از آن هم که برگشتم از میان پیشنهادهای متعدد سینمایی، تله فیلمها سریالها و سریالهای شبکه خانگی فقط به پیشنهادات سینماییام فکر میکردم و از میان سینماییها و کارهایی که گمان میکردم حداقل بد نباشد، انصافا بهترینها را از میان آنها انتخاب کردم. حالا بخت با من یار نبود، آن دیگر حرف دیگری است. متاسفانه شاید آن شرایط مطبوعاتی که باید برای من پیش می‌آمد، مهیا نشد. دوستانم می‌گویند باید خودم را بیشتر مطرح می‌کردم اما نکردم بنابراین بعد از یک سال و نیم هم که برگشتم ۸ ماه درگیر کار سریال «راستش را بگو» شدم و منتظر بودم که امسال این کار از تلویزیون پخش شود که این اتفاق رخ نداد.در این بین اما اتفاقاتی شخصی برای من پیش آمد که می‌خواستم کلا سینما را کنار بگذارم و البته مدتی هم در کار نبودم اما خب الان برگشتم و می‌خواهم غیبتم را جبران کنم.

شخص خاصی الگوی من نیست
یادت هست چقدر با گلزار مقایسه می‌شدی؟ اما تو در مسیر گلزار شدن یا جانشینی او حرکت نکردی.
من برای محمدرضا گلزار خیلی احترام قائل هستم چون قبل از اینکه وارد سینما شوم فیلم‌های او را دنبال می‌کردم و به عنوان سوپراستار آن دوره کارهایش را می‌پسندیدم. وقتی که وارد سینما شدم همه من را با گلزار مقایسه می‌کردند و مرتب از من پرسیده می‌شد که الگوی تو گلزار است؟
من همیشه جواب می‌دادم که سعی می‌کنم الگو نداشته باشم. سعی‌ام این است که الگوی خوب از همه آدم‌ها بگیرم و بتوانم استفاده کنم، نه اینکه صرفا یک شخص الگوی من باشد.

رابطه قیافه و بازیگر شدن
فکر نمی‌کنی روی چهره و تیپت بیشتر از بازیگری تمرکز کرده‌ای؟
من منکر نمی‌شوم که شاید به دلیل چهره‌ام وارد سینما شده‌ام. دلیل آن هم این بود که اولین‌بار در فیلمی بازی کردم که نقش یک مدل را داشتم اما اگر یک فلش‌بک بزنید روی همان فیلم متوجه می‌شوید که فقط در ۱۰ دقیقه آن فیلم من ظاهر واقعی خودم را دارم بنابراین اینطور نبوده که صرفا به دلیل تیپ و قیافه وارد سینما شده باشم.

این اتفاق را شهاب حسینی رقم زد
اولین بار چطور وارد دنیای بازیگری شدی؟
اولین‌بار شهاب حسینی که اکنون از دوستان خیلی خوب من است مرا در پشت صحنه یکی از فیلمهای خانم پوران درخشنده دیدند و برای کار به دفتر آقای کریمی معرفی کرد. نمی‌دانستم قرار است چه اتفاقی برایم بیفتد چون شهاب موضوع را برای من روشن نکرده بود و فقط به من گفت یک روز بیا دفتر. اینطور شد که من پیش آقای کریمی رفتم و کلی با هم راجع به فیلمنامه گپ زدیم. وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی خوشم آمد. وقتی که دکتر کریمی به من پیشنهاد بازی دادند گفتند قرار است روی چهره‌ام گریم‌های مختلفی از زخم گرفته تا ماسک‌های عجیب و غریب انجام شود. من پذیرفتم چون به نظرم اتفاق خوبی بود که اولین‌ چهره‌ای که از من روی پرده سینما به نمایش گذاشته می‌شود، چهره پسر شهرستانی ساده و معمولی باشد با لباس‌هایی گشاد که سه‌برابر حجم مرا داشت فقط به این دلیل که یک چهره ساده و معمولی پیدا کنم. در آن فیلم فقط ۱۰ دقیقه چهره واقعی خودم را به نمایش گذاشته بودم. حرفم این است که شاید ورودم به سینما به دلیل چهره‌ام بوده باشد اما هیچ‌وقت فکرم فقط روی تیپ و قیافه‌ام نبوده است. من ۶ کیلو برای کار «امشب شب مهتابه» وزن کم کردم. چون آن نقش،‌ نقش یک بیمار سرطانی بود، دائم موهایم به هم ریخته بود، رنگ پوستم را با گریم زرد می‌کردند و چشم‌هایم نیز گود افتاده بود. پس نمی‌توان گفت من به دلیل ظاهرم بازی می‌کنم و درست نیست که مورد اتهام قرار بگیرم و مرتب بشنوم فلانی به دلیل چهره‌اش فیلم بازی می‌کند.

می گفتند با پول وارد سینما شدم!
اصلا چه اشکالی دارد که فلان بازیگر به خاطر چهره‌اش وارد سینما شده باشد. ولی متاسفانه همین منتقدان عزیز که احترام خیلی زیادی برایشان قائل هستم جوی پر از سوءتفاهم برای مخاطبان سینما، از بازیگری که چهره داشته باشد میسازند و همین باعث میشود تا اکثر این نوع بازیگران نقشهایی را بپذیرند که چهرهشان زیبا دیده نشود و حتی ویران شود. همین باعث شده که من هم، خودم نباشم و از خود واقعیام دور شوم ضمن آنکه نقشهای جذاب برای آن نوع بازیگری هم در آن زمان یا کم بود یا وجود نداشت از این رو بعد از دو فیلم اولم انتخابهایی کردم که حالا شما میگویید دوست داشتیم همان دانیال باشی.یک زمانی به من اتهام زدند دانیال عبادی با پول وارد سینما شده، در صورتی که تمام قراردادهای من وجود دارد. تمام چک‌هایی که دریافت کرده‌ام هم موجود است. همین صحبت‌ها باعث شد، کارهای جوان پسندانه‌که‌دوست داشتم انجام دهم را قبول نکنم و مجبور به قبول کاری شدم که ۳ سال است توقیف شده.

اولین دستمزد تو برای بازی در فیلم چقدر بود؟
هیچ دستمزدی دریافت نکردم.

بالاخره در سریال بازی کردم
در این چند سال خیلی کار تلویزیونی به من پیشنهاد شد و من مودبانه پیشنهادها را رد کردم. برای سریال «راستش را بگو» آقای آهنج چند دفعه با من تماس گرفتند و من گفتم اصلا کار سریال قبول نمی‌کنم در نهایت اصرار آنها باعث شد فیلمنامه را بخوانم. فیلمنامه کار دوست خوب من دکتر رستگاری بود که شخصیت‌پردازی آن به شدت قوی بود. اینطور بود که فیلمنامه و همچنین شخصیت آقای آهنج کارگردان کار، که برایم بسیار دوست داشتنی بود من را وسوسه بازی در سریال کرد و نتوانستم پیشنهادشان را رد کنم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن